داستان چیه؟ همین امروز و دیروز یه ویدیو منتشر شده از یه مراسم در شهرستان بهمئی استان کهکیلویه و بویراحمد که عقد یه دختر ده دوازده ساله با یه جوون حدوداً سی ساله رو نشون میده. دوستی که این ویدیو رو منتشر کرده، پیشبینی میشه که قصد داشته از اون برای فشار بر گروهی که مخالف تصویب قانون منع ازدواج کودکان هستند، استفاده کنه. حالا چند تا نکته:
اولاً باید عرض کنم باید شدیداً با کسی که این ویدیو رو (بدون سانسور کردن نام و مشخصات افراد) منتشر کرده، برخورد بشه. ما چه حقی داریم ولو برای رسیدن به اهداف خوب و توجیهپذیر (که در این مورد حتی این هم نیست)، با آبروی افراد بازی کنیم؟
ثانیاً خود این ویدیو ثابت میکنه تصویب قانون منع ازدواج کودکان مشکلی رو حل نمیکنه. بلکه فقط باعث میشه ازدواجها به جای ثبت رسمی به شکل موقت و پنهانی انجام بشن.
به نظر من و به عنوان یه راه حل کوتاهمدت، باید بریم سراغ قوانینی که به موجب اونها ازدواج کودکان فقط پس از تأیید رشد کافی عقلی و جسمی اونها توسط پزشکی قانونی یا دادگاههای ذیصلاح ممکن باشه، و در صورت اثبات تخلف با اولیا و عاقد به شدت برخورد بشه. در این شرایط هم جلوی تعداد قابل توجهی از ازدواجهای ناآگاهانه و زوری گرفته میشه، و هم کسانی که واقعاً به رشد مناسبی رسیدند، از ازدواجِ به موقع محروم نمیشن.
اما به عنوان راهکار بلندمدت، فقط باید فرهنگسازی کرد. من به واسطهی محل تولدم چه بسیار دخترانی رو دیدم که در کودکسالی و بدون هیچ درکی از دنیایی که قراره واردش بشن، ازدواج کردند، و بعد از چند سال و در بهترین سنین جوانی پشیمون شدند، در حالی که هیچ راه برگشتی وجود نداشته و مجبور بودند تمام استعدادها و علایقشون رو فراموش کنند. باید به این جوونا یاد داد که سعی کنند افسار زندگیشون رو به جای احساساتشون بدن دست عقلشون.
ایشالله بیاد روزی که نه کسی که واقعاً شایسته و نیازمند ازدواجه، از اون محروم بشه، و نه کسی زوری و یا از روی ناآگاهی و فقط بر اساس احساسات کودکانه و زودگذر به ازدواج رو بیاره. بیاد ایشالله.