ماه: شهریور ۱۳۹۸

خانه‌ی پوشالی…

«خانه‌ی پوشالی» (با عنوان اصلی «House of Cards») داستان خودخواهی یه سیاست‌مدار به اسم فرانک (یا فرانسیس) آندرووده، کسی که حاضره هر کاری بکنه تا به قدرتمندترین تبدیل بشه، حاضره…

بیشتر بخوانید
نسیم روسری‌ام را بالا برد…

نسیم روسری‌ام را بالا برد…

انگار دوباره در خیابان‌های آتن، بعد از مرحله‌ی اول المپیاد سال دوم دبیرستان، جلوی آن قاچ‌های هندوانه‌ی نایلون‌پیچ‌شده که آن روز برای همه‌مان عجیب بود، نسیم روسری‌ام را بالا برد،…

بیشتر بخوانید

اسمت چی بود؟

اگر بعد از دیدن فیلم‌های سینمایی اخیر و مخصوصاً لایو اکشن‌هایی که هالیوود و دیزنی همین‌جوری کشکی دارن می‌دن بیرون، دیگه از سینما ناامید شدید و فکر نمی‌کنید هیچ‌وقت فیلمی…

بیشتر بخوانید
عشق؛ دردی که نمی‌کشه!

عشق؛ دردی که نمی‌کشه!

ماها برای ارضای نیازهای روحی و جسمیمون ناچار به برقراری ارتباط با انسان‌های دیگریم. در این راستا دو تا انتخاب برای هر کسی وجود داره: برقراری ارتباط مستقیم و متعهدانه…

بیشتر بخوانید

گودزیلا!

اگرچه گودزیلای امسال فرسنگ‌ها با روزهای اوج این هیولا فاصله داره، اما هنوز تماشای این نیروگاه اتمی متحرک لذت‌بخشه، و البته برای ماهایی که بچگیمون رو باهاش گذروندیم، نوستالژیک. خلاصه…

بیشتر بخوانید

آقا جان ویک!

توی این روزهای کم‌آدرنالین صنعت سینما جان ویک بینیم! آقا جان ویک!

بیشتر بخوانید
زوال شوق فریاد

زوال شوق فریاد

دلم ترافیک حکیم شرق می‌خواد، توی یه عصر پاییزی، به سمت یه مهمونیِ خونوادگیِ پر از نوجوونای تازه‌بالغی که هنوز شوق دارن داد بزنن، تو باشی و من، نسیمِ خنک…

بیشتر بخوانید
سفیدبینی!

سفیدبینی!

‏«فرانسوی‌ها اصلاً انگلیسی حرف نمی‌زنن، چون رو زبون خودشون تعصب دارن»، فی‌فی که دو شب پاریس رفته بود و جلوی برج ایفل با بستنی‌لیسی عکس گرفته بود، گفت، و در…

بیشتر بخوانید
اجازه ندهید کودکانتان کتاب بخوانند!

اجازه ندهید کودکانتان کتاب بخوانند!

ماها وقتی به جمع مخاطب کتاب‌خون فکر می‌کنیم، معمولاً یه گروه به اسم «مخاطب عام» توی ذهنمون مجسم می‌شه؛ یه مخزنِ بزرگ پر از ملتِ پرشوری که تحصیلات قابل قبولی…

بیشتر بخوانید