
فمینیسم اومد تا به داد زنهایی برسه که ظالمانه امکان پیشرفت ازشون گرفته شده بود، ولی الان تبدیل شده به چیزی که من واژهای بهتر از واژنیسم براش سراغ ندارم، و میگه اگه کسی آلت جنسی زنونه لای پاهاش باشه، حتماً حق با اونه. شاهد این ادعا هم کسانی هستند که توی همین یکی دو سال اخیر همهی زندگیشون رفته رو هوا، اون هم فقط به خاطر تهمت یکی دو تا زن و بدون این که چیزی توی دادگاه اثبات بشه. اما مهمتر از زندگی یکی دو تا سلبریتی آثار اجتماعی این طرز تفکره. بلومبرگ اخیراً یه مقاله منتشر کرده (اینجا) که میگه بعد از گل کردن اون هشتگِ MeToo دیگه توی بعضی ادارهها کارمندان زن رو تو پارتیها راه نمیدن، و اگه این راه ندادن امکانپذیر نباشه، حتی پارتیها رو کنسل میکنند، یا سعی میکنند باهاشون بیرون نرن، یا کم پیش میاد تو اتاقی که پنجرههای بزرگ نداره و درش باز نیست، باهاشون جلسه بذارند. و ازین قبیل موارد. بلومبرگ نوشته فمینیستها معتقدند این اتفاقات امکان پیشرفت زنان رو ازشون خواهد گرفت. انصافاً هم درست فکر میکنند. پس چی شد؟ فمینیسمی که اومده بود جلوی ظلم به زنان رو بگیره، خودش داره آب میریزه تو آسیاب ظلم به زنها. اما چرا همچین شده؟ به نظر من فقط به یه دلیل، و اون اینه که فمینیسم بایدیفالت مردها رو دشمن زنها فرض میکنه، و این طرز تفکر باعث شده هر اختلاف و تقابلِ موردی تعمیم پیدا کنه به جنگ بین کل مردها و کل زنها. بدیهیه در یه چنین شرایطی، اولش مردها سعی میکنند خودشون رو از زنها جدا کنند تا شمشیر نخورند، و بدتر، اگه این رویکرد ادامه داشته باشه و مردها باور کنند واقعاً با زنها دشمنند، یقیناً به برخوردهای عملیتر و خشنتری دست خواهند زد. مثلاً ممکنه یه روزی دوباره برگردیم به روشهایی مثل زندهبهگور کردن دختران!