«گناهکار» (با عنوان اصلی «The Guilty») داستان چند ساعت از زندگی کاری یه اپراتور پلیس رو روایت میکنه که پس از دریافت تماس یه زن که دزدیده شده، تلاش میکنه هر کاری از دستش برمیاد برای نجات اون و محافظت از فرزندانش انجام بده، غافل از این که تکتک اقداماتش بیشتر و بیشتر به اونها ضربه میزنه.
نقطهی قوت اصلی فیلم اینه که فقط با بهرهگیری از یه بازیگر (اپراتور) و یه لوکیشن (مرکز تماس پلیس) و چند تا تماس تلفنی به چیزی تبدیل شده که خیلی از بلاکباسترها با پروداکشنهای عظیم حتی نزدیکش هم نتونستن و نمیتونن بشن. و اون چیزی نیست جز «واقع شدن»؛ انگاری که الان و درست به محض دیده شدن داره اتفاق میافته و تو داری همپای شخصیتها پیش میری، قضاوت میکنی و تصمیم میگیری، به خاطر قضاوتهای ناپخته و تصمیمات احساسیت احساس گناه میکنی، و تهش این انسانیتِ توئه که یه پله رشد میکنه. و این دستآوردِ کمی نیست برای یه فیلم! اصلاً مگه یه فیلم دستآوردِ بزرگتری هم میتونه داشته باشه؟
خلاصه این که گناهکار فیلمِ ارزشمندیه. اگه این ویژگی رو بذارید کنار ویژگیهای دیگری مثل طولانی نبودن و مناسب بودن برای هر سن و سالی، میبینید که بهانهای نمیمونه برای این که نرید سراغش.