کنار گذاشتن زبان رسمی و حرف زدن به زبان مادری مثل کَندَنِ لباس پلوخوری و تن کردنِ شلوار کردی است. با زبان مادری انگار که راحتی، انگار که خودت شدهای، انگار که لازم نیست نقش بازی کنی، انگار که نگران نگاه و قضاوت بیگانگان نیستی، انگار که میتوانی حرف دلت را بزنی، انگار که میتوانی جان کلمات و مفاهیم را بشکافی و دقیقاً همان را بگویی که میخواهی، که روحت میخواهد…
راستی، غمانگیز نیست مجبورم حتی در موردِ زبان مادری به غیرِ زبان مادریم بنویسم؟ غمانگیز است.