زخم است جای جای تمام وجودمان…

ماییم! مای دل‌زده از اعتمادها
در فصل سرد و یخ‌زده انجمادها
مای به تنگ آمده از تنگی نفس
شکل مدرن‌تر شده روزگارها
باری به هر جهت شده زیر فشار درد
برگی به هر جهت شده با حزب بادها
خنجر به قلب کوچک سهرابمان زدیم
خنجر نشسته بر دلمان از شُغادها
زخم است جای جای تمام وجودمان
ترمیم می‌کنیم به زور پمادها…

پ.ن یک: شعر را با دقت بخوانید. توصیف دقیقی است از اوضاع و احوال امروز، امروزِ سقوط هواپیما، امروزِ غرق شدن کشتی، امروزِ زلزله، امروزِ سیل، امروزِ…
پ.ن دو: اصل شعر از رفیقی است که اسمش را فراموش کرده‌ام. حلالم کند. البته که اندکی دست هم برده‌ام در کلمات. دوباره حلالیت. یا علی مددی.
پ.ن سه: شُغاد برادر ناتنی رستم در شاهنامه است که با مکر و حیله سرانجام باعث مرگ او می‌شود. پاینده باد یاد فردوسی بزرگ. حتی او هم این روزها از گزند توهین‌ها در امان نیست. رفیق کارگردانمان کلاهش را بالاتر بگذارد.
پ.ن چهار: زار بزنیم به حالِ اوضاعمان.