بازی باخت-باخت را می‌توان برد!

خودتون رو بذارید جای یه ناظر خارجی، اونم نه هرکسی، کسی به قدرتمندیِ رئیس‌جمهور آمریکا که می‌تونه به تنهایی و به سادگی مناسبات جهانی رو تغییر یا بهشون جهت بده. فرض کنید کشوری که همواره بر طبل دشمنی با شما کوبیده، در حال فروپاشیِ اقتصادیه، و مردم در گوشه و کنارش شروع کردن به تظاهرات علیه حکومت. شما بودین چی‌کار می‌کردین؟ آیا می‌رفتین بشینین باهاشون سرِ میزِ مذاکره؟ حاضر می‌شدین بهشون امتیاز بدین؟ یا صبر می‌کردین خودشون هم‌دیگه رو بخورن و تموم شن؟
در تعجبم از سادگی بعضی از رفقای اکثراً اصلاح‌طلب که پیشنهاد مذاکره‌ی ترامپ رو جدی گرفتن. ترامپ قصدش چیزی نیست جز کشوندنِ ما توی یه بازیِ باخت-باخت و بیشتر کردن سرعت و احتمال نابودیمون. می‌پرسین چطور؟ این‌طور که اگر رؤسای عزیز این پیشنهاد رو رد کنن، بعداً قطعاً مورد سوال افکار عمومی قرار می‌گیرن که «آقا! تو رو خدا حداقل تو این شرایطِ سخت دیگه کِرم نریزین! اصلاً شما تا کی می‌خواین جلوی دنیا وایسین؟ بابا بیا دیگه، ترامپش کوتاه اومده، شما ول نمی‌کنین؟». اگر هم پاسخ مثبت بدن، معنیش اینه که اون شروط دوازده‌گانه‌‌ی عجیب و غریب پمپئو رو پذیرفتن. واضحه که رفتن توی این راه یعنی «آقای ترامپ بفرما! مملکت دودستی تحویلِ شما». پس چی شد؟ رؤسا چه بپذیرن این پیشنهاد رو، و چه دستِ رد بزنن به سینه‌ی ترامپ، باختن. در واقع باختیم. حالا چه کاری می‌شه کرد؟ من بودم می‌گفتم حاضرم با ایالات متحده مذاکره کنم، به شرطی که آمریکا فقط یکی از اون شروط دوازده‌گانه رو که برای ایران گذاشته، خودش انتخاب کنه و رسماً اعلام کنه خودش هم بهش عمل می‌کنه. همین! بعد وایمیسادم کنار و صبر می‌کردم ببینم اونا چطور می‌خوان از زیر این بازی باخت-باخت در برن!