
طی چند روز اخیر تعدادی از کاربران فارسیزبان تویتر شروع کردهاند به توییت کردن با هشتگ تغییر رژیم در ایران که آمارش در عکس مشخص است. پس از چنین اتفاق بیسابقهای، دو مبحث مهم باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
یک این که اگر فرض کنیم تمام توییتکنندگان جیرهخوار آمریکا و اسرائیل نیستند، و بخشی از آنها در همین کشور و کنار ما زندگی میکنند، چه انقلابی در وجود آنها رخ داده که حاضر شدهاند دست به دامان رئیس خودخواندهای شوند که سوابقش در ویتنام و افغانستان و سوریه و عراق و … مشخص است، که هر چه برای این کشورها به ارمغان آورده، خوشبختی برای مردمشان نبوده است. آیا سرنوشت جامعهای که بخشی از آن (و اتفاقاً بخش خاصتَرَش و در ظاهر روشنتَرَش) چنین رویکردی داشته باشد، چالهی بیانتهای بعد از چاه نیست؟
دو این که توییر مهمترین شبکه اجتماعی جهانی است، که رسانههای معتبر به ترندهای آن اهمیت میدهند، پایگاههای خبری این ترندها را تحلیل میکنند، روزنامهها بر اساس آنها مقاله مینویسند، و در نهایت محتوای جامعی تولید میشود که اندکاندک ذهنیت مردم جهان پیرامون اوضاع یک کشور را شکل میدهد. چه کسی باید پاسخگوی فیلتر شدن توییتر در این کشور باشد؟ چه کسی مسئول قطع دسترسی مردم عادی به این رسانه و خالی شدن میدانی چنین استراتژیک به نفع یک گروه با یک طرز فکر خاص است؟ فیلترینگ باعث شده این گروه، به محض اراده، نظرات خود را ترند جهانی کنند. فیلترینگ باعث شده این گروه خود را به جای مردم ایران و نظراتشان را برآیند نظرات مردم ایران جا بزنند. چه کسی مسئول وارد شدن چنین ضربه سهمگینی به پیکره امنیت و منافع ملی مردم این سرزمین است؟
پ.ن: نه این که انتظار داشته باشم مسئولان به این دو مبحث نگاه مسئولانه داشته باشند و در نهایت برای حل شدنشان تصمیمات مسئولانه بگیرند. نه، به هیچ وجه. فقط نوشتم با هدف ثبت در تاریخ، با هدف اتمام حجت، که این مسیری که با اصرار مشغول پیشروی در آن هستیم عاقبت خوشی ندارد.